امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛
تکلف بر مرد درویش نیست/ وصیت همین یک سخن بیش نیست
که چندان که جهدت بود خیر کن/
ز تو خیر ماند ز سعدی سخن
سعدی
هنگامی که خداوند متعال به حضرت ابراهیم (ع) فرمود مطیع باش، ایشان نیز در جواب فرمود:ای پروردگار عالمیان! مطیع فرمانت شدم. در ادامه ابراهیم وصیتی به فرزندان خود کرد که خداوند متعال در قرآن کریم آن را چنین بیان فرموده است: «و ابراهیم و یعقوب بدین گونه به فرزندان خود سفارش و توصیه کردند کهای فرزندان من! خدا برای شما آیین پاک برگزید، پس (پیروی کنید و) تا گاه جان سپردن الا تسلیم رضای خدا نباشید.» بر همین اساس وصیت به فرزندان، قدمتی به طول حیات جامعه انسانی دارد.
وصیت نامه نویسی به عنوان سنتی اجتماعی دارای پیشینهای در دوره جاهلی اعراب و نیز ایران پیش از اسلام است. این سنت در دوره پیامبر اکرم (ص) دارای شکلی دینی، موعظهای و ساختاری قرآنی بود. پس از فتوحات و گسترش مرزهای جهان اسلام، وصیت نامه نویسی نیز تحول یافت و موضوعهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دربر گرفت.
وصیت نامهها به عنوان متونی برجای مانده از پیشوایان، بزرگان و گذشتگان دارای مطالب گوناگونی از نظامهای گسترده فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند. وصیت نامه نویسی هنری است که در ادبیات عرب در حوزه خطابه قرار میگیرد و با استفاده از آن میتوان افکار، تلاشها و آرزوهای افراد را کشف کرد و بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی را از درون آن استخراج نمود. امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) که در دامن پیامبر (ص) رشد و پرورش یافتند، به اعتراف اهل سنت و شیعیان، ماهرترین خطیب بود.
آن حضرت در وصیت خویش به امام حسن مجتبی (ع) بیان میکنند: «کسانی که این وصیت نامه را میشنوند، باید به اوامر و نواهی خداوند یکتا پایبند باشند.» ایشان پس از سفارش به دوری از دنیاپرستی، بر اصلاح بین مردم و رفع کدورتها و اختلافها میان مؤمنان، کمک به یتیمان، نیازمندان و همسایگان، رعایت اهل ذمه، عمل به قرآن، نماز، توجه به مساجد، جهاد، اتحاد و هم بستگی و یاد خدا در همه احوال سفارش میکنند. رفته رفته این سنت، شکلی حقوقی گرفت و فقیهان و حقوق دانان، ساختار حقوقی مشخصی برای آن درنظر گرفتند.
اندیشمندان و علمای دین از قالب وصیت به عنوان فضایی برای اندرز دادن فرزندان و حتی مردم زمان خود بهره میبرند. امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی و الهی خود، نکاتی ارزشمند برای مردم و هرآن کسی که دل در گرو اندیشههای آن مرد بزرگ داشته است، بیان کرده ا ند.
چندی پیش مرحوم حاج حیدر رحیم پورازغدی، اندیشمند روشن ضمیر و انقلابی، به دیار باقی شتافت. او در دوران زندگانی اش رویدادهای بزرگی را پشت سر گذاشت و در محضر بزرگانی، چون شیخ مجتبی قزوینی زانوی ادب زد. فرزندان او در این روزها وصیت نامه وی را منتشر کردند. این اندرزنامه دربردارنده نکاتی تامل برانگیز است که در این نوشتار به بخشی از مضامینش اشاره خواهیم کرد. وی در ابتدای این وصیت مینویسد: «هزار سپاس خدای را که نه تسلیم اسلام، بل مومن بدان بودم و به رسم محمد (ص)، نه تمکین که عشق ورزیدم و هرچه پیرتر شدم، این عشق جوانتر شد و با من خواهد ماند.»
روحیه انقلابی او حتی در آخرین سالهای حیاتش و همچنین علاقه فراوانش به امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب ادامه داشت، به گونهای که مینویسد: «سپاس افزونتر آنکه روزگاری در این جهان موقت زیستم که پس از قرنها برای نخستین بار، پرچم دین این چنین با عزت، به دست خمینی بزرگ بالا رفت و خدای را که دگرباره فرو نیفتد و حاشا که به قصور و تقصیر ما؛ و سپاس دوباره، عنایت خاص خدای را که دست مرا در دست اساتید و بزرگانی، چون حاج شیخ (مجتبی قزوینی خراسانی) گذارد.
به اشاره او دست دیگرم از همان سال۴۱ تا پایان در دست خمینی بود. خجسته آن روز که در رکاب شیخ در آغاز نهضت، برای بیعت به قم رفتیم و از آن پس در هیچ صحنهای امام را تنها نگذاردم. پس از او خامنه ای، صالح برای امامت امت بود که پیش از انقلاب، مجاهد بود و از سر وظیفه و نه هوس، سیاست میورزید و پس از انقلاب، زاهد ماند و تغییر مسیر نداد.» حاج حیدر در طول سالهای پس از انقلاب، همواره نقدهایی مشفقانه مینوشت تا مسئولان را از اهداف انقلاب اسلامی آگاه کند.
وی درباره همان نقدها مینویسد: «تصمیم گیران کشور را دعوت میکنم به خواندن آن نقدها که در این ۴۰ سال از باب نصیحت ائمه مسلمین کردم و آن هزاران برگ که با سه قوه و دانشگاه و حوزه با خون دل نوشتم تا بفهمند تولید کار و شغل، بدون اصلاحات انقلابی نمیشود و تا ادارات دولتی و دستگاه قضا، بازنگری و بازسازی نشوند، به خدا سوگند انقلاب اسلامی در خطر است و ناکارآمدی و بی عدالتی، علاج نمیشود. اما گرچه بانکها و دیوان سالاری غیرعاقلانه، تولیدکننده را به خاک سیاه نشاندند، اما مشکل مسکن، کشاورزی و صنعت، دامداری و... به سرعت قابل حل است و ایران به راحتی آباد و ثروتمند میشود.»
حاج حیدر در طول زندگی اش ساده زیستی را سرلوحه کار خود قرار داد و در وصیت نامه اش نیز براین موضوع تاکید کرد. او نخواست دسته گلی و مخارجی دیگر برای مراسم ختمش صرف شود و وصیت کرد که همه این مخارج، صرف خرید لوازم تحریر برای دانشجویان و طلاب تنگدست شود و دروصیت نامه اش نوشت: «اما طلاب و دانشجویان که به راستی نور چشم من بودند و در نشر افکار مرا یاری کردند، در مسجدی و پس از نمازی، بدون خرج و پس از کلمات خداوند، فاتحهای بخوانند و به ادامه این راه بیندیشند. هرکه خواست هزینه کند، صرف تبلیغ هدف و تربیت شاگردانی کند که تداوم دهنده این مسلک باشند و کاش حوزه بفهمد که جامعه به تکثیر علمایی امثال جوادی آملی و مصباح یزدی و... چه محتاج و از بعضی دیگر، چه بی نیاز است.»
او وصیت خود را چنین به پایان رساند: «این آخرین کلمات در پایان دنیا و آستانه آخرت است و «الوداع» تا دوباره شاید یکدیگر را در قیامت دیدیم و ان شاء ا... با روی سپید!
ولاحول ولاقوه الا با... العلی العظیم و صلى ا... على محمد و آل محمد.
محتاج دعا، حیدر رحیم پورازغدی.»